سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» گنجشک وخدا..

 

گنجشک
و خدا

 
گنجشک با خدا
هیچ
نمی گفت، فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند
و خدا هر بار به فرشتگان این
گونه می‌گفت: می‌آید، من تنها
گوشی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه
قلبی‌ام که دردهایش را در خود نگه
می‌دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه‌ای
از درخت دنیا نشست.

فرشتگان چشم
به لبهایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود
:

"
با من
بگو از آنچه سنگینی سینه توست". گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی‌هایم
بود و سرپناه بی کسی‌ام
.

تو همان
را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود؟ چه می‌خواستی از لانه
محقرم
کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در
عرش
طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند
.

خدا گفت:
ماری
در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را
گفتم تا لانه‌ات را واژگون کند
. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود. خدا
گفت: و چه بسیار بلاها که به
واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به
دشمنی‌ام بر خاستی.

اشک در
دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه‌هایش ملکوت
خدا را پر کرد
.

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ( سه شنبه 87/7/16 :: ساعت 9:29 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

عاشقانه
lمجنون لیلی...
پند..
بخوانید...
جالب..
جالب..
خدایا به من بیاموز...
یادم باشد...
بیدارم ومی بینمت...
گنجشک وخدا..
دلی شکسته...
منزل خدا
وداع با رمضان(صحیفه سجادیه)
منزهی تو...
بی تو
[همه عناوین(19)]

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 2
>> مجموع بازدیدها: 64637
» درباره من



» پیوندهای روزانه

هستم وهستیم [76]
[آرشیو(1)]

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
محرما نه
تا ریشه هست، جوانه باید زد...

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» طراح قالب